دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
سمی نوشت: لعنت بر این عقربه ها !!! که به تو حسادت می کنند... وقتی کنارمی چنان از هم پیشی می گیرند گویی در ماراتنی نفس گیر محبوس اند و محکوم به دویدن !!! وقتی کنارم نیستی به سان گربه ای روی پرچین نازک اعصاب من می خرامند و نبودت را به رخم می کشند !!!
نظرات شما عزیزان:
این حرف دل من واسه سجاد بود....
این روزهای دلخراشــــ
پر از صدای قِچ قِچ آرزوهــــــــا
زیر دندانهای آسیاب روزگــــــــــار
تکه تکه ، خرد می شونــــــــــــد
آهنگ روزهایـــــم
آغشته به تکرار همین خرده آرزوهاستـــــــــــ...!
چه خوش خیال بودم
که همیشه
فکر می کردم
در قلب تو
محکومم
به حبس ابد
...به یکباره جا خوردم ...
وقتی
زندان بان
برسرم فریاد زد:
هی..
تو ...
آزادی!
.
.
.
و صدای گامهای
غریبه ای که به سلول من می آمد ...!
Power By:
LoxBlog.Com |