دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
سمی نوشت: شب میلاد توست و من حتی نمی توانم تبریک ساده ای به تو بگویم وقتی این همه فاصله میان مان کشیده ای!!!
سمی نوشت: در دنیای من خبری نیست فقط... تا چشم کار میکند "تـــــــــــــــــو"یی... تا چشم کار می کند "بی کسی" ست!!! سمی نوشت: اینگونه بودنت دردناک تر است از هــــــــــــــــــــــزار نبودن وقتی دیگر از آن ِ من نیستی!!! سمی نوشت: بعضی ها کارشان این است می آیند... نمی مانند... فقط حسرت به دلت می گذارند و می روند... بعضی ها فقط همین را بلدند!!! سمی نوشت: نمی دانم تقصیر من است یا تو اما هرچه کردم هیچ "او" یی "تــــــــــــــو" نشد!!!
سمی نوشت: همیشه آنکه می رود راحت تر فراموش می کند و آنکه می ماند راحت تر فراموش می شود!!! سمی نوشت: درد دارد عاشقانه هایی که برای تو می نویسم را برای همه _حتی خواهر و برادرت_ بفرستم جـــــــــز خودت!!!
سمی نوشت: این ترس از دست دادنت بود که تو را از من گرفت راست می گویند "از هر چه بترسی به سرت می آید"!!! سمی نوشت: همین روزها آرام میگیرم آنقــــــــــــــــــدر آرام که دیگر هیچ کس حتی صدای نفس هایم را نخواهد شنید!!! سمی نوشت: خسته أم کرده . . . نبودنت!!! سمی نوشت: هزار سال هم که بگذرد باز هم تمام آهنگ های عاشقانه و غمگین مرا یاد تو می اندازد!!! سمی نوشت: تو نیستی و من هنــــــــــــوز احمقانه دوستت دارم و این یعنی فـــــــــــــ ا جــــــــــــ عــــــــــــ ه!!! سمی نوشت: بخشی از خاطراتت را درو ریختم وقتی مو هایم را کوتاه کردم!!! سمی نوشت: همیشه آنکه می رود راحت تر فراموش می کند و آنکه می ماند راحت تر فراموش میشود!!!
سمی نوشت: گفتی "گمشــــــــــــو" لعنتــــــــــــی مگر نمی دانستی من از همان لحظه که دستم را میان ِ مشتی خاطره و دنیایی غم رها کردی گم شده ام!!! سمی نوشت: خوب می دانم این روز های خاکستری ای که برای من ساخته ای زمینه ی روزهای سیاهی ست که در تدارکی برایم!!! سمی نوشت: این روزها همه نگاهشان را از من می دزند چیزی را از من پنهان می کنند بیچاره ها فکر می کنند من نمی دانم که تو می خواهی تیر خلاص را بزنی و ...!!! سمی نوشت: خیالت راحت هر شب مرور میشوی با . . . گـــــــــــــــــــــــــــــــریه!!! سمی نوشت: حالا که نیستی موی بلند به چکارم می آید؟! وقتی تنها دلیل بلند بودنشان تو بودی!!!
سمی نوشت: بی تفاوتی هایت حکم ِ چند بار اعدام ِ دل بی گناه من است!!! سمی نوشت: کوتاه بنویسم یا بلند چه فــــــــــرقی می کند؟! وقتی زور هیچ کدامشان به تو نمی رسد!!! سمی نوشت: غریبگی کردن هایت زجـــــــــــــــــــــــــــر کُشم می کند!!!
سمی نوشت: مــــــــــــــــــرگ بر این شعرهای لعنتی که هیچ کدامشان نتوانستند تــــــــــــــــــــــــو را بازگردانند!!! سمی نوشت: شکست یعنی همه می دانند یک "او" "تــــــو" را از "مــــــــــن" ربوده!!! سمی نوشت: بعضی آدم ها را نمی شود دوست نداشت . . . مثل "تــــــــــــــــــــــــــــــو" !!! سمی نوشت: پاییز حوالی حضور تو بهار می شود!!! سمی نوشت: کاش خورشید خاموش می شد همان لحظه که بعد از مدت ها نامم را از زبان تو شنیدم!!! سمی نوشت: شکنجه یعنی بودن ... دیدن ... و... نـــــــــــــــــداشتنت!!! سمی نوشت: امان از "تـــــــــــــو"یی که باید باشد و نیست!!! سمی نوشت: خاموش یا روشن؟! چه فرقی می کند؟! وقتی کسی نگران ِ به سلامت رسیدنت نیست!!! سمی نوشت: به گمانم تــــــــو ققنوسی وقتی که هر تکه از خاطراتت را می سوزانم از سوی دیگر متولد میشوی قوی تر با شکوه تر!!! سمی نوشت: تنهایی یعنی آرزو شدن ِ تو!!! سمی نوشت: تنهایی یعنی دلخوش شدن به کنار ِ هم بودن های توی ِ عکس!!! سمی نوشت: نامت را که می آورند چنان حسرتی بر جانم مینشیند که سالها پیرم می کند این فقط با شنیدن ِ نام ِ تو ست یادت با من چه می کند؟! خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا می داند!!! سمی نوشت: نمی گذرم از کسی که ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاده از من و دنیایم گذشت!!! سمی نوشت: نامت را که می آورند جــــــــــــــــــــــــــــــان ِ مرا می برند!!! سمی نوشت: شکسته شدی ... خرد شدم ... تو به آرزویت رسیدی من به مـــــــــــــــــــــرگ!!! سمی نوشت: اشک ها و التماس هایم در دل ارحم الراحمین اثر نمی کند تو که جای خود داری!!!
Power By:
LoxBlog.Com |